۱۳۹۰ آبان ۶, جمعه

نقطه سر خط




عادت نمیشوی
تو هر روز بر من زخم میزنی و عادت نمیشوی
جای خالی ات را تاب نمی آورم
با هر باران و با هر ابر تازه میشود این زخم
و عادت نمی شوی





۱ نظر:

ناشناس گفت...

نقطه ، خط، دايره
از صدا عبور كن
در پشت گامهاي باران
در آنسوي زخم،از پشت قرمزهاي سوخته
مرا پيدا كن

روزی که سانتیمانتالیسم، مینیمالیسم را کشت

لحظه هایی هست که آدم چاره ای نداره جز اینکه بشینه رو به روی آینه، نفس عمیق بکشه، شلاق رو از کنار آینه برداره و شروع کنه به ضربه زدن به خودش....