حفره ای سیاه مرا در خود فرو میبلعد و چه عبث دستانم پیرامون نگاهت پرواز میکند پیش از ابدی شدن ندامت مرا از این قربانگاه برهان
۲ نظر:
.
گفت...
"نخستين آدمي نيستي بر پهنه خاك، كه مرگش مقدر است"
بيارام رها كن خود را در صفاي نابود كننده اين گور بر آمده از سنگ و واژه زمان بي آنكه از ما ياري طلبد باز مي آفريند خيابان ها را درختان را و زنان خفته را
۲ نظر:
"نخستين آدمي نيستي بر پهنه خاك، كه مرگش مقدر است"
بيارام
رها كن خود را در صفاي نابود كننده اين گور بر آمده از سنگ و واژه
زمان بي آنكه از ما ياري طلبد
باز مي آفريند
خيابان ها را
درختان را
و زنان خفته را
نگاهم را با دستانت نگاه دار
اینجا نه قبری و نه سنگی
اینجا فقط آرامش روشن من
بگذار تا دستانت با نگاهم ابدی شوند
ارسال یک نظر