و ذکات خوشبختی را با دردی آمیخته با لذت زیر سایه ی درختی بلند دفن خواهم کرد
سراپا وسوسه میشوم گاهی تا لایه های نازک ادراک را درهم بشکنم شاید شهوت کشف گنگ ترین حس درونم را با تو شریک شوم رستاخیز روحم را ببین چه بی اختیار زن شدم امروز.
۲ نظر:
.
گفت...
چشمهايت را باز كن. باز تر. باز هم، هيچ حجابي در كار نيست. كاشف باش
۲ نظر:
چشمهايت را باز كن.
باز تر.
باز هم،
هيچ حجابي در كار نيست.
كاشف باش
آگاهي ، پرده هاي هستي تو را از هم مي گشايد
اندام به اندام عريانت ميكند
و از پيكرت
پيكري ديگر ميسازد
ارسال یک نظر