نه از نظر طولی
شاید بهتر باشه یه جور دیگه بگم
فرض کن شما یه رستوران میری توی شرایط خاص و غذای خیلی معمولی میخوری اما جوری به دلت میچسبه که هرگز از یادت نمیره و بعد دوباره میری سراغ همون رستوران اما اون لذت رو دیگه بهت نمیده و یه کوچولو سرخورده میشی
یا مثلا جوری عاشق میشی که خودتم نمیدونی چقدر عمیقه اما وقتی از اون رابطه میای بیرون و درگیر زندگی عادی میشی تازه میفهمی اون دوره طلایی دیگه تکرار نمیشه و دلت لک میزنه برای لمس دست اون کسی که خیلی معمولی دستشو میگرفتی
نوع دیگه ای هم داره
مثلا من یه کتاب رو طی ده ماه خوندم و الان بعد از چند ماه که گذشته دیگه نمیتونم کتاب بخونم چون اون کتاب لذتی بهم داد که تکرار شدنی نیست و بقیه نویسنده ها و کتابها برام مسخره شدند
این قانون رو میشه در مورد مستی ، سکس ، موزیک ، سفر و هزار تا چیز دیگه تعمیم داد
مشکل از جایی شروع میشه که یه تجربه ی خوب به جای اینکه تبدیل به یه خاطره ی دلنشین بشه برات میشه یه حسرت گنده و تو باید خیلی تلاش کنی تا خودت رو با محیط وفق بدی و تجربه های تازه تری کسب کنی
مثلا خدا میدونه من چند سال زمان نیاز دارم تا بتونم دوباره از خوندن یه کتاب به یه لذت عظیم دست پیدا کنم وباقی قضایا
به هر حال بازم میگم عمر لذتها خیلی کوتاهه و تولد دوباره ای در کار نیست