۱۳۹۲ دی ۸, یکشنبه

غزلی به نام پدر


۳ نظر:

علی گفت...

خدا رحمتشون کنه

شنطیا گفت...

بیاد پدر:
تصویر تو
در کنار خدایان
واگوی آتشی است مقدس
که از آتشفشان گرده ات زبانه میکشد
وپیش پایت جای باران
فیروزه می بارد
سوار ارابه ات شو
تو زمین نمی خوری
اما زمین تو را خواهد خورد
خدا رحمتشون کنه منو در غمتون که هیچ وقت کهنه نمیشه شریک بدونین

ایمان گفت...

خدا رحمت کنه ایشون رو. امیدوارم آرامش ابدی داشته باشم. بقول دکتر شریعتی: و من اکنون اینجا به این امید زندگی میکنم که با هر نفس به تو نزدیک تر میشوم.

روزی که سانتیمانتالیسم، مینیمالیسم را کشت

لحظه هایی هست که آدم چاره ای نداره جز اینکه بشینه رو به روی آینه، نفس عمیق بکشه، شلاق رو از کنار آینه برداره و شروع کنه به ضربه زدن به خودش....