من که باور نکردم دیده های فالگیر چروکیده را
تنها تلخی نبودنت را از ته فنجان برچیدم و واژگون شدم
زیر هزااااااااااااااااار هزار نگاه تشنه
کم نبود دلتنگی م که بی خبری هم آمد و شست نگاهم را از سیاهی।
۱ نظر:
شنطيا
گفت...
باور كن نبودن بهتر از نصفه نيمه بودنه وقتي كه بودن هم مثه بقيه بودنها نباشه خيلي با احساس نوشتي.
۱ نظر:
باور كن نبودن بهتر از نصفه نيمه بودنه
وقتي كه بودن هم مثه بقيه بودنها نباشه
خيلي با احساس نوشتي.
ارسال یک نظر