۱۳۹۰ خرداد ۹, دوشنبه

اسبها حادثه را بو می کشند





از من نیست
زنی که در من بیدار گشته
مدام
در جزر و مدی ناگزیر
غرق میشود
ترس میشود
نیدل* میشود
در نبرد با بیداری.
راه نفس بسته ست.
«حسبنا الله و نعم الوکیل»**




*نیدل=بختک
**:(آل عمران ایه ۱۷۱)

۲ نظر:

ناشناس پیشین گفت...

قالَ اللَهُ تَعالَي‌: سَنُرِيهِمْ ءَايَـٰتِنَا فِي‌الآفَاقِ وَ فِي‌ٓ أَنفُسِهِمْ حَتَّي‌' يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبّـِكَ أَنَّهُو عَلَي‌' كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ


وجودي ديگر منوّر و مجرّد و بسيط‌ و داراي‌ حيات‌ و علم‌ و قدرت‌ واقعي‌؛ و آن‌ وجود پيشين‌ هيولايي‌ بود ظلماني‌ و محدود و مقيّد، و حيات‌ و علم‌ و قدرتش‌ محدود و مجازي‌. از طرفي‌ خودش‌ بوده‌ است‌ كه‌ اين‌ شده‌ است‌ و بدينصورت‌ پر بها و بسيط‌ و جميل‌ در آمده‌ است‌، و در اين‌ شكّي‌ نيست‌ كه‌ اين‌ اوست‌؛ و از طرفي‌ مي‌بيند اين‌ او نيست‌ و ابداً با وي‌ مناسبت‌ و مشابهتي‌ ندارد. او مرده‌ بود، اين‌ زنده‌. او جاهل‌ بود، اين‌ عالم‌. او عاجز بود، اين‌ قادر. او محدود بود، اين‌ مجرّد. او ظلمت‌ بود، اين‌ نور و نوراني‌ و نور دهنده‌. او ثقيل‌ بود، اين‌ سبك‌ و آسان‌. لباس‌ اهريمن‌ بيرون‌ شده‌ و ملبّس‌ به‌ خلعت‌ مَلَك‌ و ملكوت‌ و لباس‌ خداوندي‌ گرديده‌ است‌.

عجبا! اگر اين‌ آثار مال‌ من‌ بود، چرا اينك‌ نيست‌؟ و اگر اين‌ آثار مال‌ حقيقت‌ من‌ بود، پس‌ چرا براي‌ اين‌ موجود مجازي‌ من‌ بود؟

آشنا گفت...

مي شناسمت
حرفهاي تو
زمزمه هاي عاشقانه ماست

مي شناسمت
واژه هاي تو
كليد قفلهاي ماست

مي شناسمت
شعر هاي تو
پلي به رؤيت خداست

روزی که سانتیمانتالیسم، مینیمالیسم را کشت

لحظه هایی هست که آدم چاره ای نداره جز اینکه بشینه رو به روی آینه، نفس عمیق بکشه، شلاق رو از کنار آینه برداره و شروع کنه به ضربه زدن به خودش....