۱۳۹۰ اردیبهشت ۳, شنبه

میترسم از رویارویی ِ این همه تردید






کنارم باش
.



۲ نظر:

برگ بي برگي گفت...

مراقب باش

ترديدها به ما خيانت ميكنن
.
.
.
كنارتم
فقط منو نميبيني
چون خودمو تو سايه ات پنهان كردم
.

ناشناس گفت...

تردید
.
.
.
گفتم: بهار آمده
گفتی: اما درخت ها را
اندیشه ی بلند شکفتن نیست
گویا درخت ها
باور نمی کنند که این ابر این نسیم
پیغام آن حقیقت سبز است
.
.
.
.
آری بهار جامه ی سبزی نیست
تا هر کسی
هر لحظه ای که خواست
به دوشش بیفکند
(شعر از رضا شفيعي كدكني)

روزی که سانتیمانتالیسم، مینیمالیسم را کشت

لحظه هایی هست که آدم چاره ای نداره جز اینکه بشینه رو به روی آینه، نفس عمیق بکشه، شلاق رو از کنار آینه برداره و شروع کنه به ضربه زدن به خودش....