۱۳۸۹ دی ۱۳, دوشنبه

ن...........قاب.................









بغض را فرو دهید
لبخند را بخیه زنید
حافظه را خالی کنید
.
.
.
نگاهی به قلب شما خیره شده








۳ نظر:

بریدا گفت...

مدتهاست لبخندها بخیه خورده
و حافظه هاپر از خالی

سارا (سیاه مشق) گفت...

مگر قلبی باقی می ماند بعد از اینکه بغض ها را فرو دادیم, لبخندها را بخیه زدیم و حافظه ها را خالی کردیم؟ قلب بی حافظه چیست؟

ملیکا گفت...

من در انتظار ترکیدن این بغض فرو خورده ام
من در انتظار باز شدن لبهای بی لبخند بخیه خورده ام
من به هیچ کس اجازه دخل و تصرف در مغزم را نخواهم داد که چه سخت است تنها با خاطرات خوش گذشته زنده بودن
نه به تنها به خاطر آن نگاه خیره که هنوز تا این حد ناامید نیستم
حال که کارمان از حد و پیمان گذشته میخواهم فریاد زنم:
لال شوم،کور شوم،کر شوم،لیک محال است که من خر شوم

روزی که سانتیمانتالیسم، مینیمالیسم را کشت

لحظه هایی هست که آدم چاره ای نداره جز اینکه بشینه رو به روی آینه، نفس عمیق بکشه، شلاق رو از کنار آینه برداره و شروع کنه به ضربه زدن به خودش....